بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

  1. چهار شنبه 27دی 1402 شمسی—پنجم رجب 1445 جلسه 3  درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام مخصص-

 

بسم الله الرحمن الرحیم –

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

  1. تقریردرس خارج کفایه الاصول  استاد ابوالحسن مهدوی زید عزه - گفته شد عام مخصص حجیت  دارد وعام به حجیت خود باقی است.
  2. اشکال گرفته شد- به حجت عام -. 10تا که رفت بیرون مجاز می شود. عام می شود مبهم پس یک تا 90 می شود مجاز - حال این عام حجت ندارد!!! ده تا که رفت بیرون مجاز می شود مجاز 1تا 90 می شود.موضوع له را نداریم نمی دانیم کدام یک ازمراتب مجار اراده شده . ومجمل است. ما گفتیم پس این ایراد مجاز بودن عام مستشکل در مخصص متصل هم می آید.
  3. بعضی جواب  داده اند به این نکته که این اقرابیت 90 اولویت میاورد 10 که رفت بیرون – از 1 تا 89  اقربیت را می گیریم که اولویت دارد.
  4. دیگران جواب دادنده اند که اقربیت نزد عرف از کجا معلوم که  90  باشد چه بسا 85 باشد.لذا 90 از اقربیت خارج می شود.
  5. شیخ اعظم انصاری جواب دیگری دادند.و اولویت را به 90 دادند مقتضی موجود مانع مفقود علت می شود تامه پس عام حجیت دارد.
  6. در این جا اولولیت را قبول ندارند.می گویند اکثر را نمی توانیم ثابت کنیم پس مراتب مجاز می شود مبهم.
  7. شیخ اعظم انصاری می گویند مبهم نیست. از1تا 90-  پس بگو به 90 تا حجیت است  توصیح = دلالت بر تک تک افراد وابسته نیست وقتی وابسته نبود تک تک افرد 1تا 90 حجیت دارند. مقتضی موجود مانع مفقود است.
  8. صاحب کفایه اشکال دارند بر شیخ اعظم – قبل از تخصیص عام حجبت داشته حال که 100 شده 90 – در حالی که معنای حقیقی 100 بوده مقتضی بعد تخصیص را از کجا آوردی . ما نمی دانیم 90 تا است یا بقیه – اینکه اصل عدم مانع  را قبول دارم ولی مقتضی را قبول ندارم ویک جمله اضافه می کنند که عام در 90 یا با ظهور است یا با قرینه – وچون ظهور ما در100 است حال که 90 شد قرینه می خواهد – قرینه نداریم نه لفظی و نه حالی – پس عام از موضوع له خود آمده بیرون- مقتضی بر خصوص 90 موجود نیست – واصل که 90 باشد وجود ندارد-       

 

  1. ما دفاع می کنیم از شیخ اعظم انصاری- -  می گویم  90 اولاست نسبت به بقیه مراتب ومجاز نیست  .توضیح  - تقریب با بیان تعدد دال ومدلول  در کلام  شیخ – 10 که می رود 100 می شود 90 مقتضی موجود مانع مفقود – اگر110 هم شود تعدد دال و مدلول است ومجاز نیست. پس نگویید اقرب المجازات است 10 را با زور بیرون کردیم به 90 ضربه نمی زند.

 

  1. پس گفت معنای حقیقی تعدد دال ومدلول است . وعام در معنای حقیقی استعمال می شود.- 10 را می شود بیرون کرد وعام یکی یکی به ا فراد خودش دلالت دارد . نتیجه بحث مطابقی عام .وعام به حجت خودش باقی ایست واضافه وکم کردن آن هیچ فرقی نمی کند .

 

    1. شنبه 30دی 1402 شمسی—8 رجب 1445 جلسه 4  درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام مخصص-  

 

بسم الله الرحمن الرحیم –

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

تقریردرس خاج اصول الفقه  استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه  --

 

  1. اما بحث از نظر مفهوم عام مخصص مجمل با شد ِآیا عام حجت است؟  چهار حالت پیدا می کند. گاهی عام وخاص تعریف آن واضح نبود مجمل است.       
  2. صاحب کفایه گفته چهار صورت پیدا می کند .
  3. 1-خاص بین اقل واگثر منقصل است. خاص را فردا گقته اکرم العلماء فردا لا تکرم فساق مشکل بین اثل واکثر است 5 تا یا ده تا نمی دانم! در این صورت اجمال ما بقی سرایت یه عام  نمی کند .مشکل بین افل واکثر نمی کند نه حقیقتا ونه حکما. لا تکرم الفساق را نمی دانم .امروز 100 تا را گفته اکرام کن فردا 10تا 15 خارج کرده ؛ قدر متیقن را نمی دانم 10 تا را می دانم قدر یقینی است شک در 5 تا است ما زاد از آن است نمی دانم . اجمال خاص در 5 تاست. این مخصص منفصل در اقل واکثر لا یجری اجرای خاص لا حکما ولاحقیقتا.
  4. 2-بین عام وخاص متباینین‏ متصل است. یک عده را بیرون می کند. اکرم العلماء الا فساق منهم اجمال درعام سرایت می کند. اجمال حقیقی می آورد و به‏هرحال عام نیز مجمل مى‏گردد ولى در اقل حجت مى‏باشد، چون به‏ هرحال قدر متیقن است‏
  5. 3-بین عام وخاص متباینین‏ منفصل است. (مخصص مجمل منفصل) شک شود که آیا مراد از بعض یهود کدام فرقه و طائفه است، در این حال چون علم اجمالى داریم که یکى از این‏ها از تحت حکم عام خارج است، و نمى‏دانیم کدام یک مراد است، و مرجعى براى کشف آن نداریم پس عام مجمل مى‏گردد، و در هیچ‏یک از احتمالات ظهور ندارد.اجمال درعام سرایت می کند. حقیقتا واجمالا
  6. 4-اقل واکثر متصل به عام . مخصص متصل بعام بین متباینین یا اقل و اکثر مردد باشد، اجمال آن بعام سرایت مى‏کند، چون مانع مى‏شود که از اول براى عام ظهورى منعقد گردد، زیرا کلام محفوف است. به قرینه‏اى که موجب احتمال هریک از اقل و اکثر، یا احتمال هریک از متباینین مى‏باشد، ولى عام در اقل حجت است، زیرا در هر حال اقل قدر متقین از عام مخصص خواهد بود. اجمال درعام سرایت می کند. حقیقتا واجمالا
  7. اشکال به صاحب کفایه (استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه)
  8. صاحب کفایه فرمودند اجمال خاص سرایت می کند به عام  می فرمایند :  أما الأول: فلأن العام‏- على ما حققناه- کان‏ ظاهرا فی‏ عمومه‏، إلّا أنه لا یتبع ظهوره فی واحد من المتباینین اللذین علم تخصیصه بأحدهما.
  9. ابراد ما . (استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه). می فرمایند عام ظهور دارد در عموم – ما می گویم عام ظهور در عموم ندارد چرا این را می گویید: من اجمالی دارم که عام تخصیص خورده به یکی از این متبایین – علم اجمالی جلوی ظهور را میگیرد مثال دوظرف قطره خون در احد هما نمی توانم یگویم ظهور دارد بر طهارت مثال دوم یک عام داریم 100تا بعد یقین دارم یا 10 تای اول بیرون رفته یا ده تای دوم متبایین است .علم اجمالی دارم حالا می توانم بگویم عام ظهور دارد در 100تا ؟ ظهور شکسته می شود می شود ظهور را درمنفصل درست کرد اما خاص منفصل که آمد دیگر ظهور ندارد. حجیت ندارد      
  10. خلاصه عام مخصص مفهوم مجمل - دوصورت هم هست که اجما ل به عام  حقیقتا سرایت می کند در صورت 1متبایین متصل اکرم العلماء الا فساق --2 اقل واکثر متصل چون نمی دانیم آیا این 10(قطعا بیرون می کند )  یا 15تا ( این 5 تای ماذا) درمتصل عام را نمی گذارعمل کند .است باعث می شود که برای عام ظهوری درعموم نمی ماند .  و در صورت 2 منفصل واجمال به عام سرایت نمی کند و در صورت. 4 اجمال درعام سرایت می کند. حقیقتا

 

    1. یکشنبه 1/11/ 1402 شمسی—9رجب 1445 جلسه 5  درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام مخصص-

 

بسم الله الرحمن الرحیم –

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

تقریردرس خاج اصول الفقه  استاد ابوالحسن مهدوی زید عزه  --

عام وخاص – عام مخصص – اجمال بر حسب مصداق خاص مجمل

  1. (و اما اذا کان مجملا بحسب المصداق بان اشتبه فرد و یردد بین ان ی الخ) اقسام اربعه در مغهوم در مصداق هم می آید در مفهو م یک قسمت حجت نبود و نیست  ولی در مصداق هیچ کدام حجت نسیت 
  2. و زمانى که مخصص از جهت مصداق مجمل باشد به این‏طور که حال فرد خارجى مشتبه و مشکوک شود، میان اینکه از افراد خاص مى‏باشد، یا تحت عام باقى است، پس اگر مخصص متصل باشد، بدیهى است که تمسک بعام در مورد مشکوک روا نیست، زیرا براى عام در این کلام ظهورى منعقد نشده مگر در خصوص باقیمانده، (عالم غیر فاسق مثلا) و اکنون شک داریم که این فرد عالم فاسق است یا عادل، پس هیچ‏یک از عام یا خاص در این مورد حجت نمى‏باشند، و چون فسق وى معلوم نیست لذا باید باصول عملیه مراجعه نمود.مثال اکرم العلما لا الفساق در زید شک داریم حجت نداریم نه اقل ونه اکثر نه در متبایینن حجت نیست .
  3. و اگر این مخصص منفصل باشد علماء در جواز تمسک بآن در مورد مشکوک مصداقى اختلاف دارند، علامه کلانترى در تقریرات حکایت کرده که شهید ثانى در باب ارتداد خنثى بعام مخصص بمنفصل تمسک کرده، و خنثى را برجال ملحق کرده است.
  4. و مقتضاى تحقیق عدم جواز تمسک بعام است، زیرا نهایت کلام در اثبات جواز تمسک بعام نسبت بفرد مشکوک مصداقى در مقام اینست که گفته‏ شود: ظهورى براى عام منعقد شده، و همانا خاص مزاحم عام است، به مقدارى که فعلا حجت باشد، ولى در فردى که از حیث مصداق مشتبه است، خاص حجت نمى‏باشد، پس خطاب لا تکرم فساق العلماء بر حرمت اکرام این فرد مشکوک الفسق دلالت نمى‏کند، لذا با خطاب اکرم العلماء مزاحمت و معارضه ندارد، چون مزاحمت این خاص با عام معارضه لا حجت با حجت مى‏باشد.
  5. علامه خراسانى گوید: این استدلال فاسد است، زیرا اگرچه خاص (لا تکرم فساق العلماء) در فرد مشکوک الفسق دلیل قطعى و حجت فعلى نیست، ولى موجب اختصاص حجیت حکم عام (اکرم العلماء) است، بغیر افراد فاسق، و فرد مشکوک الفسق هرچند بدون گفتگو مصداق عام است، ولى معلوم نیست که از مصادیق عام با شرط اختصاص حجیت آن باشد، چون حجیت حکم عام اختصاص دارد بعالم غیر فاسق، و این فرد مشکوک العدالة و الفسق است.
  6. و بالجمله اکرم العلماء بعد از ورود لا تکرم فساقهم اگرچه برخلاف مخصص متصل در مطلق عام ظهور دارد، ولى در مقام عمل حجت نیست مگر نسبت بعالم غیر فاسق، و در مورد مشکوک مثل عام مخصص بمتصل از حجیت ساقط مى‏باشد، یعنى فرد مشکوک در هیچ‏یک از حکم عام و خاص مندرج نمى‏گردد.
  7. بنابراین هیچ‏یک از دو جهت (عام- حکم خاص) شامل فرد مشکوک- العدالة و الفسق نمى‏گردد، و ناچار باید به اصل جارى در مقام رجوع نمود، پس عام مخصص بمجمل مصداقى، چه متصل باشد، و چه منفصل، و خواه مردد باشد بین اقل و اکثر، و خواه مردد بود بین متباینین نسبت بفرد مشکوک- المصداقیه حجت نمى‏باشد. (هذا اذا کان المخصص لفظیا
  8. استاد سید ابوالحسن مهدوی . شبهه مطرح است در اکرم العلماء ولا تکرم فساق مفهوم واصح است در منطوق در زید شک داریم. نسبت بفرد مشکوک- المصداقیه حجت نمى‏باشد.در چهار صورت حجت نمی باشد.
  9. به اعتقاد استاد. مورد مشکوک مصداق شبهه مصداقیه نه جزء خاص است نه جژء عام – دیروز عام اکرم العلماء بود 100تارا – امروز ( الا فساق) آمد مورد مشکوک است نمیدانیم زید عام است تا اکرام شود یا فاسق است که از اکرام 100 خارج گردد. لا یجوز تمسک به عام فی شبهه مصداقبه فی العام. در این جا باید تفحص کرد در مشکوک اگر یقین پیداکرد فاسق نیست جژء عام قرار می گیرد ویا یقین پیدا کرد که فاسق است از عالم خارج شده حجت نمی باشد. واگر یقین از هر دو به دست نیاورد نوبت و نمی  توانیم به خاص تمسک کنیم می رویم سراغ دلیل سوم یا احتیاط ویا برایت . که لا تنقص الیقین بالشک دارد نه ظهور دارد ونه شک

 

 

دوشنبه 2/11/ 1402 شمسی—10رجب 1445 جلسه 6 درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام

بسم الله الرحمن الرحیم –

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

تقریردرس خاج اصول الفقه  استاد ابوالحسن مهدوی زید عزه  --

 

 

  1. و اما اذا کان لبیا فان کان مما یصلح ان یتّکل علیه)
    1. هرگاه مخصص لبى و عقلى باشد، چنانکه به واسطه عقل یا اجماع، عام را تخصیص دهند، پس اگر مخصص از چیزهائى بود که رواست متکلم در حین کلام بر آنها اعتماد نماید، مثل قرائن حالیه و مقامیه در این صورت حکم عام مخصص به قرینه لبى، همان حکم عام مخصص بمجمل متصل لفظى است، که در آن ظهورى براى عام منعقد نیست مگر در غیر خاص، و چنانچه مخصص لبى مانند قرائن مقامیه نباشد، و نشاید که متکلم هنگام گفتار بر آنها اعتماد نماید، حق اینست که در شبهات مصداقیه، عام بقوت خود باقى است، و رواست بدان تمسک کنند، چنانکه مولى امر نموده (اکرم جیرانى) و عقل حکم مى‏کند که مولى باکرام اعداء راضى نیست، در این حال لازمست مکلف جمیع همسایگان را اکرام کند، اگرچه مشکوک العداوة باشند، بلى متیقن- العداوة بحکم عقل از عموم حکم اکرام خارج است.
  2. پس در این صورت حجیت عام مانند ظهور آن ثابت و برقرار مى‏باشد، و قطع بعدم اراده مولى بر اکرام عدو موجب انقطاع عام از حجیت نمى‏گردد مگر در موردى که علم به عداوت او داشته باشید، بخلاف مخصص لفظى که اقتضاء دارد بر عام مقدم گردد به‏طورى‏که گویا عام از آغاز سخن شامل مورد تخصیص نبوده است.
  3. وجه تفصیل بین مخصص مجمل لفظى و مخصص لبى اینست که در مخصص لفظى دو دلیل و دو ظاهر از جانب مولى رسیده که هریک بجاى خود حجت و کاشف از اراده مولى مى‏باشند، نهایت گفتار به مقتضاى تقدیم خاص بر عام و تحکیم نص یا اظهر بر ظاهر اینست که گویا عام از اول شامل مورد خاص نشده و برآن دلالت ظهور نداشته است، چنانکه در حقیقت مخصص متصل همین حکم را داشت، یعنى عام در باقیمانده حجت بود.
  4. و در مخصص لبى یک دلیل و حجت بیشتر از مولى نرسیده، مثلا امر باکرام جیران نموده، و چنانچه مکلف اکرام برخى از همسایگان را باحتمال عداوت وى با مولى ترک کند، نزد عقلا صحیح است که مکلف را توبیخ و عقوبت نمایند، زیرا امر مولى را موافقت و امتثال نکرده است، و عذر خواهى وى باحتمال عداوت داشتن همسایه پذیرفته نمى‏گردد، این مطلب آشکار است براى کسى که بطریقه عقلاء و سیره ادبا که ملاک حجیت ظهور است مراجعه نماید.
  5. و بالجمله بناى عقلا بر حجیت این سیره مستمره و عمل بعموم عام است نسبت بافراد مشتبه در مخصص لبى بخلاف مخصص لفظى، شاید وجه امتیاز این دو مقام همان باشد که اشاره کردیم: در عام مخصص لفظیه دو حجت و دلیل داریم، که پس از تقدیم خاص، و تحکیم آن بر عام گویا عام از اول شامل مورد خصوص نشده، بخلاف مخصص لبى که یک دلیل و حجیت بیشتر از مولى نرسیده است، و قطع مکلف بعدم اراده مولى اکرام عدو را در مثال اکرم جیرانى موجب رفع ید و صرف‏نظر کردن از عموم نمى‏شود، مگر در موردى که معلوم العداوة و متیقن الخروج باشد، زیرا بر حکیم لازم است گفتارش را بر وفق غرض و مرادش بیان نماید، و مکلف ناچار باید بهمان امر مولى عمل کند، و فرمان او را موافقت و اطاعت نماید، مگر آنکه حجتى قوى‏تر برخلاف آن از جانب مولى برسد.
  6. تنبیه: ممکنست به مقتضاى عموم عام حکم نمائیم که این فرد مشکوک از افراد مخصص و خارج از عموم عام نیست، مثلا از عموم اکرم جیرانى کشف کنیم که زید همسایه عدو مولى نمى‏باشد، چنانکه از عموم لعن اللّه بنى امیة قاطبة» استکشاف مى‏نماییم که هیچ‏یک از ایشان مؤمن نبوده‏اند، زیرا بحکم عقل و شرع معلوم است که لعن مؤمن جائز نیست،
  7. پس هرگاه در ایمان فردى از آنان شک شود، ببرهان (ان) درک و اثبا

    دعا .حدیث شریف کساء -عظمت پنج‌تن آل عبا،- حدیث شریف کساء،- از عظمت پنج‌تن آل عبا، روایتی جالب و جاذب از پنج بزرگواری که محور عالم هستی هستند؛ فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش. سلام الله علیهم اجمعین.

    نهج البلاغه موانع رشد بصیرت   حلسه 45-  ازموانع  رشد بصیرت   در بیان قرآن ونهج البلاغه.. شخص کفاررا معرفی می کند وکافرکیست؟ استاد سالک 20/ 8/ 1402- - 26ربیع الاول 1445شنبه مدرسه صدر بازار اصغهان-

    مقصد رابع: عام  و خاص مقصد رابع «کفایه» که این بحث خارج نیز بر طبق ترتیب کفایه است، بحث عام  و خاص و از مباحث مهم علم اصول است. درس خارج استاد مهدوی زیده عه

    اصول درس خارج شمه ای از اقسام دروس حوزوی اصول برای مشتاقان علوم حوزوی وطلاب علوم حوزه میاوریم تا زهنیت امور اجتهاد وفقاهت حوزه ایجاد شود

    درس خارج اصول استاد مهدوی مقصد چهارم عام مخصص جلسه 7 – درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام

    درس خارج اصول استاد مهدوی مدرسه صدر بازار اصفهان جلسه 3و4و5و جلسه 3  – درس خارج اصول فقه مدرسه صدر بازاراصفهان – مقصد چهارم عام وخاص –عام مخصص-

    مخصص ,ظهور ,مشکوک ,است، ,اکرم ,حجیت ,اکرم العلماء ,ابوالحسن مهدوی ,ظهور دارد ,وعجل فرجهم ,محمد وعجل ,الله الرحمن الرحیم ,اجمال درعام سرایت ,وعجل فرجهم تقریردرس ,اصول الفقه  استاد
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها